محل تبلیغات شما

اعوذبالله من الشیطان الرجیم 

بسم الله الرحمن الرحیم 

سلام علیکم 

ارزیابی اولیه از  فرد مورد نظر در روایات معصومین علیهم السلام

در روایات رسیده از ائمه معصومین علیهم السلام ، راه هایی برای شناخت صاحبان اخلاق خوب نیک از بد به چشم می خورد که در ذیل به اختصار به آنها اشاره می شود.

 

۱.ظاهر افراد

یکی از علائم شناخت اخلاق خوب و صفات پنهان اشخاص،ظاهر آنهاست.

امیرالمومنین امام علی علیه السلام ، می فرماید:

اِعلَمْ أنَّ لِكُلِّ ظاهِرٍ باطِنا عَلى مِثالِهِ ، فَما طابَ ظاهِرُهُ طابَ باطِنُهُ ، و ما خَبُثَ ظاهِرُهُ خَبُثَ باطِنُهُ .

امام على عليه السلام : بدان كه هر آشكارى،نهانى همانند آن دارد؛ بنا بر اين، آنچه آشكارش پاك است، نهانش نيز پاك است و آنچه آشكارش پليد است، نهانش نيز پليد است. »

منبع خدیث: کتاب شریف نهج البلاغه،خطبه ۱۵۴

 

 امام على عليه السلام

عِندَ فَسادِ العَلانِيَةِ تَفسُدُ السَّرِيرَةُ .

 وقتى ظاهر خراب باشد ، باطن نيز خراب است .»

منبع حدیث :کتاب شریف میزان الحکمه،جلد ۲،صفحه ۱۲۸۷

 

پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:

وَ قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: أَ تَدْرُونَ مَنِ اَلتَّائِبُ فَقَالُوا اَللَّهُمَّ لاَ قَالَ :إِذَا تَابَ اَلْعَبْدُ وَ لَمْ يُرْضِ اَلْخُصَمَاءَ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ مَجْلِسَهُ وَ طَعَامَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ رُفَقَاءَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يَزِدْ فِي اَلْعِبَادَةِ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ لِبَاسَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ فِرَاشَهُ وَ وِسَادَتَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يَفْتَحْ قَلْبَهُ وَ لَمْ يُوَسِّعْ كَفَّهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُقَصِّرْ أَمَلَهُ وَ لَمْ يَحْفَظْ لِسَانَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُقَدِّمْ فَضْلَ قُوتِهِ مِنْ يَدَيْهِ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ إِذَا اِسْتَقَامَ عَلَى هَذِهِ اَلْخِصَالِ فَذَاكَ اَلتَّائِبُ .

 آیا می دانید تائب (توبه کار) کیست ، عرض کردند : نمی دانیم ؛ آقا فرمودند :هر وقت تائب توبه کند اما دشمنانش را راضی نکند ، تائب نیست و اگر به عبادتش اضافه نکند ، تائب حقیقی نیست و اگر لباسش را تغییر ندهد ، توبه کار واقعی نیست و اگر دوستان نا أهل خود را تغییر ندهد ، توبه حقیقی نکرده و اگر مجالس گناه را ترک نکرد ، توبه واقعی نکرده و اگر برخوردهای خانوادگی و اخلاقش را عوض نکند توبه نکرده و اگر اخلاق زشت و نیات بدش را تغییر نداد ، توبه نکرده و اگر قلبش را پاک نکند و دستش را به خیر باز نکرد ، توبه نکرده و اگر آرزوی دنیایی را کوتاه نکرد و زبانش را حفظ ننمود ، توبه نکرده و اگر مازاد زندگی اش را نبخشید ، توبه نکرده و هر گاه توبه کار بر اینها استقامت کرد ، توبه کار واقعی است .»

منبع: کتاب شریف  جامع الأخبار , جلد ۱ , صفحه ۸۸

 

۲.معاشرت با فرد 

در برخی احادیث ،معاشرت و مجالست با افراد یکی از علائم شناخت درون آنها شمرده شده است.

حضرت امیرالمومنین علیه السلام می فرماید:
خوافی الاخلاق تکشفها المعاشرة؛

خصلت ها و اخلاق پنهان را، معاشرت آشکار می سازد.»

منبع حدیث: کتاب شریف میزان الحکمه،جلد ۳،صفحه ۱۹۸۱

 

۳. اهمیت ثبات خلق در شرایط و احوال گوناگون

امام علی علیه السلام:

في تَقَلُّبِ الْأحوالِ عُلِمَ جَواهِرُ الرِّجالِ . 

آگاهى بر گوهر آدم ها ، در دگرگونى شرايط ، حاصل مى شود .»

منبع حدیث: کتاب شریف نهج البلاغه،قصار الکلم، ۲۱۷

 

امام  علی علیه علیه السلام:

 الْمَرْءُ يَتَغَيَّرُ فِي ثَلَاثٍ: الْقُرْبِ مِنَ الْمُلُوكِ وَ الْوِلَايَاتِ، وَ الْغِنَى بَعْدَ الْفَقْرِ، فَمَنْ لَمْ يَتَغَيَّرْ فِي هَذِهِ فَهُوَ ذُو عَقْلٍ قَوِيمٍ وَ خُلُقٍ مُسْتَقِيمٍ

انسان در سه هنگام عوض می شود و تغییر می یابد: 

۱- نزدیک شدن به پادشاهان 

۲- حکومت و ریاست یافتن 

۳- ثروتمندی بعد از فقر

هر کسی که در این شرایط تغییر  نکرد ، عقلی محکم و خلقی مستقیم دارد.»

منبع حدیث:غررالحکم، جلد ۲، صفحه ۱۴۶

 

بنابر این اگر کسی بخواهد به حقیقت اخلاق اشخاص راه پیدا کند ،این موارد در تشخیص آنها مفید و موثر خواهد بود البته این بدان معنا نیست که این علائم کافی هستند ولی برای ارزیابی اولیه از افراد بسیار راهگشا هستند. 

 

منبع: کتاب شریف اخلاق فطری، تالیف آقای محمد بیابانی اسکوئی، انتشارات نباء


————————————————-

ارزیابی عمیق تر فرد مورد نظر در کلام امام سجاد علیه السلام

 إذا رأيتُم الرجلَ قد حسُنَ سَمتُه و هَديُه و تماوتَ فى منطقه و تخاضعَ فى حركاتِه فرويدًا لا يَغُرنكُم! فما أكثرَ مَن يُعجزُه تناولُ الدنيا و ركوبُ الحرام مِنها لِضعفِ نِيتِه و مهانتِه و جُبنِ قلبِه، فنصَب الدينَ فَخا لَها، فهو لا يَزالُ يَختلُ الناسَ بظاهرِه، فإن تَمكنَ من حرامٍ اقتحَمَه. وإذا وجَدتموه يَعِف عن المالِ الحرامِ فرويدًا لا يَغُرنكم! فإن شهواتِ الخلقِ مختلِفةٌ، فما أكثَر مَن يَنبُوا عن المالِ الحرامِ و إن كَثُر، و يَحمِلُ نَفسَه علَى شَوهاءَ قبيحَةٍ، فيَأتى مِنها مُحرمًا. فإذا وجَدتُموه يَعِف عن ذلكَ فرويدًا لا يَغرنكُم! حتى تَنظروا ما عقدَةُ عقلِه، فَما أكثَر من تَرَك ذلك أجمَع ثُم لا يَرجِع إلى عقلٍ متين فيَكونُ ما يفسدُه بجهلِه أكثَر مِما يُصلحه بعقلِه. فإذا وَجدتُم عقلَه متينًا فرويدًا لا يغُرنكُم! حتى تَنظُروا أ مع هواهُ يَكونُ علَى عقلِه أم يَكونَ مع عقله علَى هَواهُ؟ و كيفَ مَحبته للرياسات الباطِلة و زُهدُه فيها، فإن فى الناس مَن خسرَ الدنيا و الآخرةِ فيَترُكُ الدنيا لِلدنيا، و يَرَى أن لَذة الرياسة الباطلة أفضَلُ مِن لَذةِ الأموالِ و النعَم المباحة المُحللةِ؛ فيَترُكُ ذلك أجمَعَ طَلبًا للرياسةِ حتى إذا قيلَ لَه اتقِ اللَهَ أخَذَتهُ العزةُ بالاثمِ فَحسبُه جهنمُ و لبئس المِهادُ. فهُو يخبطُ خَبطَ عشواءَ يقودُه أولُ باطلٍ إلى أبعدِ غاياتِ الخسارةِ و يَمدهُ رَبه بَعد طَلبِه لما لا يقدِر عليهِ فى طُغيانِه. فهو يُحل ما حرمَ اللهُ و يحَرم ما أحل اللَهُ، لا يبالِى ما فات مِن دينه إذا سَلِمَت له رياستُه التى قد شَقِىَ مِن أجلها، فاولئك الذِين غَضِبَ اللهُ عليهم و لَعنَهم و أعَد لَهُم عَذابًا مُهينًا. ولكن الرجُلَ كل الرجلِ نعمَ الرجلُ هو الذى جَعلَ هواهُ تَبَعًا لأمرِاللَهِ و قواهُ مَبذولَةً فى رضَى اللَهِ، يَرى الذل مع الحق أقربَ إلى عز الأبَد مِن العز فى الباطل، و يَعلَمُ أن قليلَ ما يحتَمِلُه من ضرائها يؤديهِ إلى دوامِ النعيمِ فى دار لا تَبيدُ و لا تَنفَذُ، و أن كثير ما يَلحَقُه مِن سرائها إن اتبعَ هَواهُ يُؤديهِ إلى عذابٍ لا انقطاعَ له و لا يَزول. فذلكم الرجلُ نعم الرجلُ؛ فبه فتَمسكوا و بسُنتِه فاقتَدوا و إلى ربكم فيه فتوسلوا فإنهُ لا ترد دعوةٌ و لا يُخَيب له طَلَبةٌ.»

هرگاه كسی را دیدید كه رفتار و شیوه عمل او نیكو و پسندیده است (و خاموشی می گزیند) و در سخن گفتن، خود را آرام و متین نشان می دهد و در رفتار و عملِ خود، اظهار خضوع و افتادگی می كند، در مورد او زود قضاوت نكنید. بلكه تأمل نمایید و[این رفتار] شما را فریب ندهد. چرا كه بسیارند كسانی كه به دلیل سستیِ اراده، پَستی و كوچكیِ همت و بُزدلی ،از دنیاطلبی و بهره گیریِ حرام از آن ناتوان می مانند و به همین دلیل دین » را پوششی برای این ناتوانی[خود] قرار می دهند. پس چنین كسی همواره با ظاهر  خویش آدمیان را می فریبد و آنگاه كه توانایی بر حرام بیابد، در آن فرو می رود.

و هرگاه كسی را دیدید كه از مال حرام پرهیز می كند، در مورد او[نیز] زود داوری نكنید بلكه تأمل نمایید و شما را فریب ندهد. چرا كه خواهش های نفسانیِ (شهوات) مردم، (همانند و شبیه یكدیگر نیست بلكه) گوناگون است. چه بسیارند كسانی كه از مال حرام، گرچه فراوان باشد، می پرهیزند اما اراده خود را از راه و اعمال شنيعه باز نمى ‏دارند، و نفس خود را بر ورود بر يك زن زشت كريه المنظر فرود آورده و از راه حرام با او آميزش مى ‏كنند.

و اگر آن مرد را چنين يافتيد كه از اين عمل زشت هم دورى مى ‏كند باز شكيبا باشيد! و در گرايش به او شتاب نكنيد كه مبادا شما را گول زند! تا خوب بنگريد كه گره و بستگى عقلانى او چطور است؟ و مركز تصميم‏ گيرى تفكيرى او چگونه است؟ چون بسيارى از مردم هستند كه از روى آوردن به دنيا و ارتكاب محرمات و وصول به اموال حرام و اعمال آميزش جنسى خوددارى نموده و عفت به خرج مى ‏دهند، وليكن داراى عقل متين و فكرى استوار نيستند و بنابراين مفسده كارهایى را كه انجام مى‏ دهند بيش از مصلحت آن است؛ چون بر پايه جهالتى كه دارند مفسده‏ اى مى ‏آفرينند بيشتر از مصلحتى كه پديده عقل و درايتشان است.

هرگاه كسی را یافتید كه از عقل سنجیده و توانمند» برخوردار است، در داوری او[نیز] شتاب نكنید و فریب نخورید، تا بررسی كنید كه آیا با خواهش های نفسانی اش در برابر عقل خود قرار می گیرد یا اینكه در برابر تمایلات نفسانی خود، همراهی با عقل خویش را برمی گزیند؟ و [ بررسی كنید كه] علاقه او به ریاست های باطل [قدرت های  دنیایی] و بی رغبتی اش نسبت به ریاست طلبی چگونه است؟ چرا كه همانا در میان مردمان، كسانی هستند كه در دنیا و آخرت زیانكارند، دنیا را [نه برای آخرت بلكه] برای دنیا ترك می كنند و لذت [و شیرینی قدرت و] ریاست های باطل (دنیوی) را از لذت و شیرینی ثروتها و نعمتهای مُجاز و حلالِ [دنیوی]، برتر می دانند[و قدرت، برایشان لذّت بخش تر است] و از این رو همه این نعمت ها و بهره مندی های دنیوی را برای دستیابی به [قدرت و] ریاست ترك می گویند. تا آنجا كه وقتی به ایشان گفته می شود: از خدا پیروی كن، او را بزرگی و عزّتِ آلوده و برآمده از گناه فراگیرد (و به گناه بیشتری كشانده می شود)، پس دوزخ او را بس، و بسیار بد بستری است.» (و إذا قیل له اتّق الله أخذته العزة بالأثم فحسبه جهنمُ و لَبئِسَ المهاد. بقره/ ۲۰۶)

چنین كسی [پس از رسیدن به این مرحله همچو نابینایی كه با گذاشتن اولین گام در بیراهه،تا پایان به بیراهه می رود] نخستین اقدام نادرست، او را به دورترین پایان های زیانبار می كشاند و پس از آنكه خود چنین [سرنوشتی را برای خویشتن] اراده نمود، پروردگارش [مانع او نمی شود و] او را یاری می رساند و سركشی ها و هایش از آنچه اكنون بر آن توانایی دارد، بسی فراتر می رود، پس حرام خداوند را حلال می شمارد و حلالش را حرام می كند.

[واكنون]برای حفظ [قدرت و] ریاستی كه برای رسیدن به آن، پارسایی می ورزید، هر چه از دین خویش را از دست دهد، پروایی ندارد.
و اینان كسانی هستند كه خداوند بر ایشان خشم كرده و از رحمت، محرومشان نموده و عذابی خواركننده برایشان فراهم آورده است.»

و اما مَردِ مَرد »، نیك مَرد » كسی است كه تمایلات نفسانی خویش را پیرو فرمان خداوند قرار داده و توانایی هایش را در [جهت كسب] رضایت خداوند به كار می گیرد و ذلّتِ با حق بودن » را از عزّت با باطل بودن »  به عزّتِ جاودانه» نزدیكتر می بیند و می داند كه هر اندك كه از زیانهای ذلّت با حق بودن» را تحمل نماید، او را به نعمت هماره» در جهان بی پایان می رساند.
 و [می داند كه] شادی های فراوانی كه از رهگذر پیروی از تمایلات نفسانی اش بدو می رسد، به عذاب بی انتها و پایان ناپذیر منتهی خواهد شد.
و این است مَرد»، نیك مَرد»! پس به او تمسّك كنید و سیره و روش او را الگو، و وی را وسیله به سوی پروردگارتان قرار دهید.
چرا كه چنین كسی را، هیچ دعایی رد نمی شود و هیچ درخواستی بی پاسخ نمی ماند!»

خلاصه حدیث:

الف - بی سر و صدا بودن، که دلیل بر ایمان و تقوا نیست.
ب - خود را ظاهر الصلاح ساختن، که این نیز دلیل ایمان نمی‌باشد زیرا گاهی ممکن است از روی دغلبازی و نفاق باشد، دین را وسیله رسیدن به آرمانها و مطامع و خواسته‌هایش قرار دهد بعد از این که دید از راههای دیگر به اینها نمی‌رسد از وسیله دین استفاده کند.
ج - خودداری از مال حرام، این نیز دلیل تقوا نمی‌شود، زیرا گاهی ممکن است شخصی خود را به این کار وا دارد و از آن در راه رسیدن به آرزوها و هدفهایی که هیچ ارتباطی به دین ندارد استفاده کند. اما وسایلی که بدان وسیله کمال ورع و درستکاری و دینداری شخص کشف می‌شود عبارت است از:
الف - عقل انسان بر هوای نفس و تمایلاتش غلبه کند.
ب - دل به ریاست باطل نبسته و از آن دوری کند که این خود از استوارترین نشانه‌های ایمان و تقواست.
ج - پیروی از اوامر الهی و تسلیم کامل به فرمان خدا به گونه‌ای که تمام نیروهایش را متوجه رضای خدا و تقرب به او کند، این است آن ایمان واقعی که از اندیشه و تفکر و ایمان شخص سرچشمه می‌گیرد.

منبع: کتاب شریف دانشنامه امام سجاد علیه السلام ، تالیف جمعی از نویسندگان، پایگاه تخصصی عاشورا

منبع حدیث: کتاب شریف بحار الأنوار ، تالیف آقای محمد باقر مجلسی(ره)،جلد ۲ ، صفحه ۸۴ و ۸۵

 

والعاقبه للمتقین 

التماس دعا 

یا مهدی 

مصیبت نفوذ گسترده علمای فاسد در مراکز تحقیقاتی و پژوهشگاه های دینی

طریق ارزیابی ادعای ایمان فرد مورد نظر انسان در روایات نورانی اهل بیت علیهم السلام

اهمیت زیبایی چهره و اندام همسر در ازدواج از منظر شرع مقدس اسلام

كه ,وَ ,، ,لا ,لَمْ ,توبه ,وَ لَمْ ,فَلَيْسَ بِتَائِبٍ ,بِتَائِبٍ وَ ,مَنْ تَابَ ,وَ مَنْ ,شریف میزان الحکمه،جلد

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها