محل تبلیغات شما

اعوذبالله من الشیطان الرجیم 

بسم الله الرحمن الرحیم 

سلام علیکم 

 

آیه شریفه ۲۸ سوره مبارکه ابراهیم

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ

آیا ندیدی کسانی را که نعمت خدا را به کفران تبدیل کردند، و قوم خود را به سرای نیستی و نابودی کشاندند؟!»

صدق الله العلی العظیم 

___________________

صفويه ناگهان نهضت تشيعي را که هميشه در زيرزمين ها مبارزه مي کرد، روی کار آورد، مي آورد روی بالکن، در صحنه ی باز جامعه، اما اقليت شيعه ايراني چون که هرگز درطول تاريخ نتوانسته يك جامعه مستقل بسازد، جز در دوره کوتاه حکومت آل بويه و حکومتهايي محلي موقتي چون سربداريه، هيچگاه آزاد نبوده و امکان تظاهرات اجتماعي نداشته و در تقيه به سر مي برده، هنوز شعارهای اجتماعي ندارد. به خصوص که روحانيت تشيع صفوی از ديرباز، ناصبي ها (و امروز وهابي ها) را که اقليتي بدانديش اند و با خانواده علي (ع) دشمن، به جای همه اهل تسنن جا ميزنند و به شيعه بي اطلاع معرفي مي کنند و اين است که وقتي ايراني  ها مثلا به مصر مي روند و آن همه کتاب در شرح حال اهل بيت(س) مي بينند که يکي اش را هم در ايران نمي يابند و به خصوص مي بينند که ضريح زينب(س) را - که احتمال مي دهند زينب بزرگ، خواهر امام حسين(ع) باشد - مصری ها مطاف خود کرده اند و تالاری به آن بزرگي از جمعيت نمازگزار و زائر موج ميزند و حتي مردم مرده هاشان را در حرم زينب طواف ميدهند تعجب مي کنند، که يعني چه؟ روحانيون صفوی که همه سني ها را دشمن اهل بيت و منکر فضائل علي و قاتل حسين (ع) و اسير کننده زينب (س) معرفي ميکردند! چنان که روحانيت "تسنن اموی" هم علي اللهي ها را به جای همه شيعه جا ميزنند و به توده عامي اهل تسنن همه شيعيان علي اللهي و مشرك معرفي مي کنند.

هنوز مراسم عملي ندارد، هنوز نمي داند که چگونه و در چه فرم های جمعي و نمايش های عمومي تجلي کند، سمبل و علائم و مراسم اجتماعي ندارد، اکنون که رژيم صفوی به اينها همه احتياج دارد بايد کاری کند. اين کار بسيار ساده انجام شد، يك مقام رسمي وزارتي به وجود آمده و شخصيتي به اسم وزير امور روضه خواني» ماموريت يافت تا در اين زمينه دست به کار شود. اين وزير امور روضه خواني اولين تحفه های غرب را در قرن شانزدهم و هفدهم  به ايران سوغات آورد، و اين اولين تماس فرهنگي ايران است با غرب، نه آنچنان که مي گويند، قرن نوزدهم و وارد کردن چاپخانه و برق و رومه و نظام و دارالفنون و حاجي امين الضرب و اميرکبير!. وزير امور روضه خواني و تعزيه داری رفت به اروپای شرقي (که در آن هنگام صفويه روابط بسيار نزديك و مرموز ويژهای با آنها داشتند) و درباره ی مراسم ديني و تشريفات مذهبي آنجا تحقيق کرد، مطالعه کرد و بسياری از آن سنت ها و مراسم جمعي مذهبي و تظاهرات اجتماعي مسيحيت و برگزاری و نقل مصيبت های مسيح و حواريون و شهدای تاريخ مسيحيت و نيز علائم و شعائر و ابزارها و وسايل خاص اين مراسم و دکورهای ويژه محافل ديني و کليسا را اقتباس کرد و همه را به ايران آورد و در اينجا به کمك روحانيون وابسته به رژيم صفوی، آن فرم ها و رسوم را با تشيع و تاريخ تشيع و مصالح ملي و مذهبي ايران تطبيق دادند وبه آن قالب های مسيحي اروپايي، محتوای شيعي ايراني بخشيدند، به طوري که ناگهان در ايران سمبل ها و مراسم و مظاهر کاملا تازه ای که هرگز نه در مليت ايران سابقه داشت و نه در دين اسلام و نه در مذهب شيعي، به وجود آمد. مراسمي از نوع تعزيه گرداني، شبيه سازی نعش و علم و کتل و عماری و پرده داری و شمايل کشي و معرکه گيری و قفل بندی و زنجيرزني و تيغ زني و موزيك و سنجزني و تعزيه خواني و فرم خاص و جديد و تشريفاتي مصيبتخواني» و نوحه سرايي جمعي».که همه شکلش اقتباس از مسيحيت است و هرکس با آن آشنا است، به سادگي تشخيص مي دهد که تقليد است.

اساس مراسم عزاداری مسيحيان بر نمايش زندگي شهدای نخستين نهضت مسيحيت و نشان دادن مظلوميت و شهادت آنان در دوران حکومت شرك و کفر و امپراطوری وحشي سزارها و سرداران آنها است و نيز شرح حال حواريون و به خصوص تراژدی مريم(س) و بيان فضائل و کرامات و رنج ها و مظلوميت های او و از همه مهمتر احيای خاطره خونين عيسي مسيح (ع)و شکنجه ها و ظلمها و سختي هايي که از قوم خود (يهودیها) و از ظلمه (روميهای بي رحم) تحمل کرده است تحت عنوان Passions يعني مصائب» که مراسم و اشکال برگزاری و نمايش و بيان آن به وسيله صفويه تقليد و اقتباس شده است و در خدمت تاريخ خاص شيعه و بيان مصائب اهل بيت(س) و حضرت فاطمه زهرا (س)و به ویژه شهادت امام حسين (ع) و خاندان واصحاب بزرگوارش قرار گرفته است.

قفل زني و سينه زني، زنجيرزني و تيغ زني حتي هم اکنون، به همين شکل در لورد Lourdes ساليانه در سالروز شهادت مسيح (ع) برگزار مي شود و اين است که با اينکه از نظر اسلامی اين اعمال محکوم است و علمای حقيقي اسلام نه تنها آن راتاييد نکرده اند که جداً مخالفند و اين نمايش ها را بر خلاف موازين علمي شرع مي دانند ولي همواره و همه ساله در اين دو سه قرن انجام مي شده و اين در عين حال که شگفت انگيز است روشن کننده ی اين نظر است که اين مراسم ابتکار سياست بوده است نه روحانيت واقعي و نشان مي دهد که اين تظاهرات پرشور و سازمان يافته و بسيار نيرومند، با اينکه صد در صد مذهبي و شيعي است و به نام امام و خاندان پيغمبر و ولایت علي(ع) و عشق مذهبي انجام مي شود مورد تاييد علمای شيعي نيست و حتي علما غالباً در برابر آن ناچار تقيه» ميکرده اند و از مخالفت علني و جدی خودداری مي نموده اند و اين روشن مي کند که مصالح سياسي و قدرت حکومت بوده است که اين مراسم و اعمال و شعائر را بر علما تحميل کرده است و گردانندگان آن نيز خود به اين امر بيش و کم واقفند که عالم و فقيه واقعي شيعي آنها را تاييد نمي کند ولي به نام اينکه: اين، کار عشق است، کار شرع نيست» خود را از قيد فتوای عالم رها مي کرده اند چنانکه در پاسخ عالمي که به يکي از همين سرحلقه ها گفته بود اين اعمال با موازين شرع نمي خواند، گفته بود:

آقا يازده ماه از سال را ما به حرف شما گوش ميدهيم و اين يك ماه را شما به حرف ما گوش کنيد، اين کار مستحب و مکروه و حلال و حرام نيست، جنون محبت علي(ع) وعشق حسين (ع)است، عاشورا ما را ديوانه ميکند، خونمان را جوش ميآورد، دلمان ميخواهد خودمان را آتش بزنيم، دستگاه امام حسين(ع) از دستگاه خدا سوا است. اگر خدا ما را به گناه عشق حسين(ع) به جهنم هم ببرد با شوق و شکر خودمان را در آتش مياندازيم، بگذار ما را بسوزد.».

اين گونه استدلال و احساسات، پيدا است که با منطق عقلي و عقلایی اسلام و تشيع علمي ارتباطي ندارد، کاملا پيداست که زبان تصوف است و احساسات غلاة و پرورده ی کار درويشان و شاعران و روضه خوانان و خطبا و مبلغان عوام که همه مستقيم و غيرمستقيم از نهضت صفوی آب مي خورند و کارگزاران و بلندگوها و راديوهای رسمي زمان بوده اند و به دربار صفوی بيشتر بسته بودند تا حوزه های علمي.

من فکر ميکنم اينکه امروز، يك مجتهد فقيه و عالم بزرگ شيعي، منبر رفتن و تبليغ کردن و در محافل و تکايا و مساجد حرف زدن را برای مقام خود کسر ميداند و سبك تلقي ميکند، يادگار همان دوره است که منبرها، تريبون های تبليغاتي دستگاه حکومت شده بود و منبری ها سخنگوهای سياست نه علم و روحانيت. اين مراسم غالباً به روشني با سنتها و حتي احکام شرعي منافات دارد، حرمتي که مسلمان و شيعه برای ائمه(س) و خاندان پيغمبر(ص) و به خصوص حرم پيغمبر و امام (ع)قائل است پيدا است و در عين حال در شبيه ها، يك نره مرد نتراشيده سکينه(س) مي شود يا زينب(س) و در صحنه ظاهر ميشود يا موسيقي که علما آن همه با کراهت و حرمت تلقي ميکنند، در شبيه و تعزيه حفظ شده است و پيداست که از مسيحيت آمده است.

شبيه و تعزيه و نعش، تقليد کورکورانه از مراسم ميسترهای هفتگانه» 7 Mysteres و ميراکل» Miracles و نمايش نعش عيسي بر صليب و فرودآمدن و دفن و صعود و ديگرقضايا است. نوحه های دسته جمعي درست يادآور کر»های کليسا است و پرده های سياه که به شکل خاصي بر سردر تکيه ها و پايه ها و کتيبه ها آويخته مي شود و غالباً اشعار جودی و محتشم و غيره بر آن نقش شده بي کم و کاست از پرده های کليسا در مراسم تقليد شده و شمايل گرداني و نقش صورت ائمه و دشمنان و حوادث کربلاو غيره که در ميان مردم نمايش داده ميشود، پرتره سازیهای مسيحي است، حتي اسلوب نقاشيها همان است، در حاليکه صورت سازی در مذهب ما مکروه است، حتي نوری که به صورت يك هاله گرد سر ائمه و اهل بيت(س) ديده مي شود درست تقليدی است و شايد با فره ايزدی و فروع يزداني در ايران باستان توجيه شده است. اين مراسم و تشريفات رسمي و مخصوص عزاداری اجتماعي و رسمي، همه فرم های تقليدی از عزاداری و مصيبت خواني و شبيه سازی مسيحيت اروپايي است و حتي گاه به قدری ناشيانه اين تقليد را کرده اند که شکل صليب را هم که در مراسم مذهبي مسيحي ها جلو دسته ها مي برند، صفويه بدون اينکه کمترين تغييری در آن بدهند آوردند به ايران و همين الان هم بدون توجه به شکل رمزی و مذهبي آن در مسيحيت،  جلو دسته ها راه ميبرند و همه مي بينند که شاخصه نمايان هر دسته سينه زني همين صليب يعني جريده است و در عين حال در نظر هيچکس معلوم نيست برای چيست؟ و هيچ کس از آنهايي هم که آن را ميسازند و حمل مي کنند نمي دانند برای چه چنين مي کنند؟ اما با اينکه اين جريده در ميان ما هيچ مفهومي ندارد و کاری نمي کند، همه شخصيت و عظمت و افتخار يك دسته به همان جريده اش وابسته است، دعواها سر جريده است، ارزش و اعتبار و شکوه و فداکاری، اندازه ايمان و شور ديني يك دسته به بزرگي و سنگيني و زيبايي و گراني جريده اش بستگي دارد، جريده نه تنها از نظر شکل همان صليب است، بلکه از نظر لفظ هم همان اسم صليب است که همراه مسمي از اروپای شرقي و از زبان لاتین به فارسي آمده چون کلمه جريده» نه در فارسي و نه در عربي با اين شکل هيچ مفهومي ندارد.

 دکورها و پوشش ها و پرده هايي که در اروپای شرقي و ايتاليا و غالب کليساهای کاتوليك وجود دارد و همه مي بينند، با همان شکل به ايران آمده و چون مسجد امکان پذيرش اين مراسم و اين تزئينات جديد را نداشت و برای چنين کارهايي ساخته نشده بود، ساختمانهای خاص اين امور بنا شد به نام تکيه». 

 

منبع: کتاب تشیع علوی تشیع صفوی، تالیف آقای علی شریعتی (ره)

 

والعاقبه للمتقین 

التماس دعا 

یا مهدی

مصیبت نفوذ گسترده علمای فاسد در مراکز تحقیقاتی و پژوهشگاه های دینی

طریق ارزیابی ادعای ایمان فرد مورد نظر انسان در روایات نورانی اهل بیت علیهم السلام

اهمیت زیبایی چهره و اندام همسر در ازدواج از منظر شرع مقدس اسلام

مي ,ها ,مراسم ,ع ,های ,س ,است و ,ها و ,و در ,و به ,و اين

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها